آنوشا جانآنوشا جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

خوشبختی ما باتو کاملتر شد

هر لحظه با تو...

1391/11/29 14:46
نویسنده : مامان نسرین
131 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم هر لحظه با تو برایم شیرین است حتی اگر مجبور باشم

دردهایی را به جان بخرم دخترم وقتی که دختر بچه ای بودم و بعد ها

نوجوان و جوان شدم و با ناپختگی هایم مادر مهربان ام را ناراحت

میکردم همیشه به من میگفت بگذار خودت مادر شوی میفهمی مادر

بودن یعنی چه!

 

آن روزها معنی حرفهایش را نمیفهمیدم ولی حالا که خودم مادر شدم

و تو در وجودم ذره ذره رشد میکنی با وجود اینکه هنوز اول راهم و

هنوز خیلی کارها باید برای بزرگ کردنت انجام بدهم ولی میفهمم

معنی حرف مادرم چه بود...

 

وقتی که مجبوری درد تحمل کنی و دارو نخوری وقتی مجبوری شبی

ده بار از خواب بیدار شوی و به زحمت بخوابی وقتی حتی اختیار

خوردن غذایت هم با خودت نیست و خیلی چیزهای دیگر...

 

دخترم نمیخواهم با گفتن این حرفها بر سر تو منتی بگذارم یا هرچیز

دیگر چون من با عشق تمام این کارها را انجام میدهم به عشق وجود

تو چون تو بهترین هدیه از جانب خداوند به من هستی

 

 

فقط دوست دارم ارزش مادر را زود بفهمی نه مثل من که وقتی از

مادرم دور شدم فهمیدم وحالا یک یا دو ماه یکبار آن هم برای یکی دو

روز فقط میتوانم او را ببینم و این زمان برای جبران محبت هایش کم

است و باز هم به جای اینکه من به او خدمت کنم او مرا باز شرمنده

میکند من شانس این را داشتم که یکی از مهربانترین و ساده ترین و

صمیمی ترین مادر ها را داشته باشم امیدوارم تو هم مثل من بتوانی

از این موهبت برخوردار شوی من که تمام سعی ام را میکنم

 

دخترم  باز هم میگویم که عاشقانه دوستت داریم هم من و هم

بابامحمد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)